به گزارش صدای بانک از تجارتنیوز، ایرانیان در ادبیات روزمره به کرات از واژه «رانت» استفاده میکنند به گونهای نقل و نبات محفلهای دوستانه و خانوادگی شده است. روزی از مخارج یک مدیر اداره در میان کارمندان محل کارش گفته میشود و روزی دیگر کانالهای تلگرام همراه با پیجهای اینستاگرام در حال منتشر کردن آمار و ارقام هستند. به جرات میتوان رانت را یکی از کلیدواژههای مهم برای شناخت اجتماعی و اقتصادی از ایران در دهه نود خورشیدی دانست.
رانت چیست؟
در ادبیات روزمره، مردم معمولاً به پرداختیهای غیرقانونی پولی موجود در بین مسئولان دولتی و یا پرداختیهای انجام شده توسط آنها به فعالان بخش خصوصی رانت میگویند. در این تعریف جنبه خارج از مقررات بودن آن محوریت اصلی را دارد. اما در ادبیات اقتصادی، رانت به گونهای دیگر تعریف میشود. برای درک این مفهوم به مثال زیر توجه کنید:
«… سرمایهگذاری به نام بهادری شرکتی در حوزه قطعات خودرو واقع در یک شهرک صنعتی تاسیس میکند و از فناوریهای متداول موجود برای تولید استفاده میکند. اما یک تفاوت عمده میان این کارخانه و دیگر کارخانههای قطعهسازی در آن شهرک صنعتی وجود دارد. به واسطه آسفالت نامناسب در راههای این شهرک، دسترسی کامیونهای سنگین به انبار تولیدی دیگر کارخانهها دشوار است. پس اهتمام خریداران قطعات به تامین از همین کارخانه است. در نتیجه قطعات این کارخانه با قیمتی بالاتر از بازار به فروش میرسد و سودی اضافه در پی دارد…»
همانطور که در این مثال دیده میشود، آقای بهادری به واسطه حرکت بر خلاف قانون نیست که سودی اضافه به دست میآورد، بلکه موقعیت جغرافیایی وی در داخل شهرک صنعتی است که این امکان را برای وی ایجاد میکند. این مکان جغرافیایی هیچ تاثیری در تولید بیشتر و یا کیفیت بیشتر ندارد و شاید حتی تصادفی به دست آمده باشد. بر این اساس، رانت در واقع درآمدی مضاف بر درآمد هنجار یک واحد تولیدی است که از مسیری غیر از فعالیت تجاری به دست آید و فقدان فعالیت تولیدی است که در این مفهوم نقش محوری دارد.
به عبارتی میتوان گفت که به گونهای مفهوم رانت در ادبیات اقتصادی با «زمین» آغاز میشود. از آن جایی که زمینهای حاصلخیز به صورت ارثی بین نسلها جابهجا میشدند و مقدار آنها محدود بود. در نتیجه یک فرد میتوانست بدون آن که دست به فعالیت خاصی بزند، صرفا به واسطه محدودیت این زمینها، نرخ اجارهای برای آنها تعیین کرده و به درآمد برسد. در نتیجه ثروتی بدون تولید برای او حاصل میشد.
رانت چه «نیست»؟
داشتن فناوری برتر، مدیریت بهتر جریان تولید توسط یک شرکت، مدیریت بهتر مشتریان، استراتژیهای بازاریابی بهتر و ارائه گزینههای ارزانتر مخالف مفهوم رانت هستند. برای مثال، اگر شرکتی در همان صنعت قطعهسازی میتواند در شرایطی کاملا یکسان به واسطه چینش بهتر کارگران و ماشینآلات در خط تولید، هزینهای پایینتر داشته و قیمتی پایینتر از بازار را ارائه کند در دایره رانتخواری نمیگنجد.
هرچند چینش صرفا یک بار در داخل کارخانه انجام شود. از سمتی دیگر، یک شرکت مواد غذایی ممکن است در شرایط تولیدی یکسان، به دلیل مدیریت سرمایه بهتر، گزینههای به صرفهتری را عرضه کند. این راهبرد ممکن است توسط مشتریانش توجه بیشتری بگیرد و این شبکه مشتریان خود به توصیه و بازاریابی او بپردازد. در اینجا نیز اضافه مشتریان وی تولید رانت نکرده هر چند که اضافه درآمد ناشی از فعالیت تولیدی نباشد.
مثالهای دقیقتر رانت
در کشور امریکا، ژاپن و باقی کشورهای پیشرفته مفهومی به نام «پتنت» وجود دارد که در ایران به نام «گواهی ثبت اختراع» شناخته میشود. هنگامی که شخصی حقوقی یا حقیقی پتنتی را ثبت میکند، حق استفاده از این نوآوری را برای مدت مشخصی برای خود به دست میآورد و در این مدت معین کسی نمیتواند با مهندسی معکوس، این فناوری را کسب کرده و از آن بهره ببرد. در نتیجه، حاکمیت در این جا یک موقعیت انحصاری ایجاد میکند که صرف انحصار برای آن فرد درآمد ایجاد میکند. برای مثال، بی شک فناوریهای نرم شرکتهایی چون اپل و سامسونگ توسط یکدیگر قابل کپی و پیادهسازی است. اما در پی انحصار دولتی ایجاد شده که شرکتی در این زمینه نوآوریهای خود و درآمدهای ناشی از آنها را برای خود حفظ میکند.
کشورهای نفتی مانند ایران، عربستان و ونزوئلا از موهبتی به نام انرژی فسیلی بهرهمند شدهاند که درآمدهای افسانهای برای آنان پدید آورده است. این درآمد رابطه ضعیفی با تلاشهای این ملتها برای رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی آنان دارد و صرفا به دلیل قرارگیری خود در یک موقعیت جغرافیایی خاص است که حاصل میشود.
در ادبیات روزمره ما شاهد روایتهای زدوبندهایی با مسئول یک شرکت یا اداره دولتی برای برنده شدن در یک مناقصه یا مزایده هستیم. در این مسیر، یک شرکت با پرداخت رشوه و به واسطه یک مقام، یک پروژه صد میلیون دلاری را به دو برابر آن با دولت قرارداد میبندد. در این حالت سود اضافه ناشی از انحصار ایجاد شده از مسیر رشوه است.
راههای کاهش کانالها و توزیع آن
تاکنون در این گزارش سعی شده تا تصویر دقیقتری از رانت ارائه شود. حال سوال بعدی این است که چنین پدیدهای را چگونه باید مدیریت کرد؟ اولین نکته در این مسیر، برداشتن مفهوم منفی از رانت و داشتن دیدی بیطرف نسبت به آن است، زیرا از این مفهوم میتوان برای ایجاد خلاقیت در اقتصاد و رشد آن بهره برد.
نکته دوم این است که رانت معمولاً در طول زمان در پی انباشت در دست عدهای خاص، میتواند با سرعتی بالا رشد کند و در نتیجه انحصارات شدیدی پدید آورد. براین اساس، اولین سنگر داشتن شفافیت در ساختار اداری، رویهها، تفسیرناپذیری و کاستن درجه فردمحوری در اجرای احکام و دوم استفاده از نظارت عمومی همچون رسانهها و فرآیندهای سوتزنی است. زیرا به کشف رانتهای اداری کمک و از کسب آنها جلوگیری میکند.
در مرحله بعد، اقتصاد باید به سمت بهینهترین مقدار رقابتی بودن، آزادی و کمترین مقدار بهینه از مقررات سوق داده شود. زیرا در این حالت بازار از شکلگیری چنین پدیدهای جلوگیری میکند. برای مثال، اگر شرکتهای خودروسازی در ایران تاکنون به واسطه رانت انحصار زنده ماندهاند. در صورت رقابتی شدن بازار و ارائه خودروهای دیگر درآمد رانتی خود را از دست خواهند داد.
در نهایت نیز تاسیس موسسهها و انجمنهایی که به صورت تخصصی به بررسی رویههای رانتآفرین و شیوههای آن پرداخته و در این زمینه افزایش آگاهی تخصصی و عمومی مشغول باشند توصیه میشود.